اما تصور نمیکردند باز گرداندن همین طوطی، شرط شاکی برای اعلام رضایت باشد.
شامگاه 5 بهمن امسال، ماموران پلیس در جریان دستبرد مسلحانه چند سارق به خانه زنی تنها در شرق تهران قرار گرفتند و راهی محل سرقت شدند. مالباخته به محض حضور ماموران در محل مدعی شد: در حال تماشای تلویزیون بودم که متوجه سایه 3 مرد در حیاط خانهام شدم.
همین که میخواستم خودم را به در خروجی برسانم ناگهان یکی از آنها سد راهم شد و بعد از زدن گاز اشک آور بهصورتم، مرا به داخل خانه کشاند و دست و پایم را بسته، در گوشهای از خانه رهایم کرد.
او وهمدستانش سپس شروع به جمعآوری لوازم داخل خانه کردند و حتی طوطی سخنگویم را هم بیتوجه به التماسهایم با خودشان بردند. بعد از اظهارات این زن، پرونده در اختیار کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و بررسیهای تخصصی برای شناسایی سارقان شروع شد.
ماموران در نخستین اقدام زن مالباخته را به اداره آگاهی دعوت کردند و آرشیو عکس مجرمان سابقهدار را در اختیارش قرار دادند. این زن در بین عکسها، چهره 2 نفر از سارقان را شناخت و به این ترتیب نخستین سرنخ در اختیار پلیس قرار گرفت.
با شناسایی متهمان، دستگیری آنها در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان که متوجه شده بودند این دو سارق سابقه دار به تازگی از زندان آزاد شدهاند، آنها را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
در بازرسی از خانه متهمان، اموالی که از خانه شاکی به سرقت رفته بود، کشف شد اما ماموران هر چه گشتند اثری از طوطی سخنگوی صاحبخانه نبود. با انتقال متهمان به اداره آگاهی، آنها تحت بازجویی قرار گرفتند و به سرقت از خانه این زن اعتراف کردند.
بعد از اعتراف این دو متهم، همدست دیگر آنها نیز دستگیر شد و 8اسفند هر سه متهم مقابل قاضی خاکی - دادیار شعبه 3 دادسرای جنایی تهران- قرار گرفتند. آنها با اعتراف به سرقت از خانه شاکی مدعی شدند که طوطی سخنگو را در بازار مولوی تهران به فرد ناشناسی به مبلغ200 هزار تومان فروختهاند.
خاکی- دادیار پرونده- با اعلام این خبر گفت: شاکی که وابستگی زیادی به طوطیاش دارد گفته که اگر سارقان، طوطی او را بازگردانند، از شکایت خود صرفنظر خواهد کرد و این در حالی است که متهمان ادعا میکنند فردی که طوطی را خریده بود، نمیشناسند.
وی افزود: هماکنون هر سه متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
گفتوگو با یکی از سارقان
- چند سال داری؟
25 سال
- ازدواج هم کرده ای؟
قرار بود چند روز بعد مراسم نامزدیام برگزار شود .
- نامزدت میداند که تو به اتهام سرقت دستگیر شدهای؟
نه او حتی نمیدانست که من سابقهدار هستم.
- چرا واقعیت را به او نگفته بودی؟
بهخاطر اینکه با خودم قسم خورده بودم دیگر به سراغ کارهای خلاف نروم.
- پس چه اتفاقی باعث شد تا دوباره به این کار رو بیاوری؟
دوستم باعث این کار شد. او گفت این زن پول و ثروت زیادی دارد و همین وسوسه باعث شد تا دوباره به سراغ این کار بروم، از طرفی برای نامزدیام نیز به پول احتیاج داشتم.
- چقدر سرقت کردید؟
4 میلیون تومان و یک طوطی سخنگو .
- چرا طوطی را فروختید؟
می خواستیم بقیه اموال را نیز به فروش برسانیم اما نشد.
- شاکی اعلام رضایتش را منوط به برگرداندن طوطیاش میداند آیا خریدار را میشناسید؟
نه. برای فروش چند جا طوطی را بردیم و همه قیمت میلیونی دادند اما همین که در میدان مولوی یک نفر حاضر شد طوطی را نقد بخرد ما هم فروختیم.
- حالا میخواهی چه کار کنی؟
نمی دانم شاید اگر فرصتی برای اینکه دنبال خریدار طوطی بگردم به من بدهند، بتوانم آن را پیدا کنم.